بسم الله الرحمن الرحیم
عجب سحری داره این کلمات شاهین کلانتری! تا مقاله ش درباره نویسندگی در وبلاگ را خوندم شروع کردم. این همان نقطه عطف و گمشده منه. خیلی می نویسم ولی حجسته گریخته. توی هر کاغذ پاره یا نرم افزار که دم دستم باشه ! بعد 10 سال نوشتن از هر دری تازه به این نتیجه رسیدم که هیچ اشکالی نداره این سبک دری وری . فقط باید بنویسم . اونم توی وبلاگ . البته شاهین میگه توی سایت بنویسید تا از آن خودتون باشه . منم قبول دارم ولی برای اینکه جو گیر نشم و کارم عقب نیفته توی همین وبلاگ قدیمی شروع می کنم . مینویسم تا عادت کنم.
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد .
یکی از چیزهایی که جزو اصول نویسندگیه ، اینه که را حت بنویسیم. بی آداب و ترتیب. فرصت برای ویرایش هست.
امروز قصد دارم توی این شرایط کرونایی که مجبور به نشستن توی خونه ایم ، بیشتر بنویسم. البته بهتره ساعت نوشتنم را صبح ها از ساعت 7:30 تا 8 تنظیم کنم. قبلش جلسه مجازی دارم و تا میاد تموم بشه حدودا 7:30 میشه. بعد 8 هم بچه ها بیدارن و دیگه ذهن تمرکز نداره . امید به خدا
احتمال داره تا پایان اردیبهشت خونه نشین باشیم برای این کرونای کوفتی. پس نیاز به یک برنامه مشخص روزانه دارم تا به چند تا از کارهای مهم خودم برسم.البته بدم نشد!
روزانه 1/5 صفحه قرآن باید تثبیت کنم (یعنی تثبیت میکنم) . با شماره آیه و صفحه و تصویر سازی
خوبه هر روز نکته ای از اون صفحه (در هر رابطه ای ) بنویسم توی وبلاگ
روزانه نیم ساعت وبلاگ می نویسم ( از ساعت 7:30 تا 8 صبح)
هر شب قبل خواب سوره واقعه را میخونم و خاطه روز را داخل موبایل وارد میکنم(خیلی این مورد عالی شده. تا الان حدود 20 شب نوشتم که خودم از خوندن اونا لذت می برم!)
هر روز یک فایل تصویری از دوره های خریداری شده می بینم و یادداشت برداری می کنم(از ساعت 4 تا 5 عصر)
کارهای روزانه من هم که باید انجام بشه اینهاست
جلسه روزانه با اساتید در فضای مجازی. ساعت 5:45 صبح تا 7:15
تماس تلفنی با بچه های کلاس سید حسینی و براتی .ساعت ؟! (باید بپرسم کدوم ساعت آزاد میشن)
حضور در کلاس های مجازی و سرکشی (ساعت ؟!)
تماس های راجع به پیگیری های موسسه (صبح یا عص یا شب؟)
کارهای بچه ها و منزل
حضور در پایگاه سلامت و رسیدگی به امورات کروناییه!!!
به امید خدا شروع شد. یاعلی مددی
سوال : مگر ما میمون هستیم که باید تقلید کنیم؟ جواب : دور از جون شما !! شما کجا و اون زبون بسته کجا ! خیلی با هم فرق می کنید . شما هم خوش تیپ ترید ، هم با عقل تر ! تازه شما حرف هم میزنید اما اون خیلی هنر کنه فقط جیغ میکشه !! این حرفها در شأن شما و خانواده محترم نیست !
به نام خدا
سال نود و هشت با تمام اتفاقات عجیب و یهویی به سر رسید. سالی پر از هیجان و توهم و درد و شوق و همدلی و نفرت و شادی و ناراحتی.
از ابتدا با طراوت باران شروع شد . با هول سیل ادامه پیدا کرد.با غم از دست دادن هموطنان ، سپس همدلی و خدمت جهادی و.
تا آمدیم نفسی تازه کنیم ، یکباره در پاییز اتفاقات ، سلسله وار هجوم آورد و نفس کشیدن را سخت کرد:
ادامه مطلبنوشتن یعنی تسلیم نشدن؛ تسلیم خستگی و بیارادگی و بیانگیزگی و ناامیدی و نابلدی و سانسور و فشار و فقر و تنبلی و افسردگی نشدن.
حتی نوشتن بیمایهترین متنها هم اگر مدام و مداوم صورت بگیرد، قدرت فرسایندۀ قلم! را چندین برابر میکند.
نوشتن، بهترین ابزار اندازهگیری زندگی است.
ادامه مطلباین جمله منتسب به فروید است .
خیلی مواقع دوست دارم بنویسم ولی نمی دانم چه بنویسم. انگار محتوا که نباشد حس و حال نوشتن هم نیست . به خصوص در وبلاگ که دیده هم می شود و نباید پرت و پلا نوشت!
و همین باعث ننوشتن می شود. و اکثر مواقع آدم را منصرف می کند. در حالی که از این اصل غافلیم که نوشتن ، پرنده ذهن را از قفس رها می کند و وقتی ارتفاع گرفت ، تازه متوجه خیلی از زوایای پنهان می شود . تازه میبند . نقشه راه را می شناسد . و به آنجا که می خواهد می رود.
ادامه مطلبصفحات صبحگاهی عمیقترین ابزار نویسندگی است که تا به حال ابداع و تجربه کردهام.
این جمله مربوط به جولیا کامرون هست که در سایت شاهین کلانتری دیدم.
خود شاهین میگه :
اگر فقط و فقط بخواهم یک عادت کلیدی نویسندگیِ را به کسی معرفی کنم، نوشتن صفحات صبحگاهی است. کاری که نقش زیادی در رشد شخصی و افزایش مهارت نگارشی من داشته است.
ادامه مطلب
درباره این سایت